به صدای بدنت گوش کن واقعاً به چه معناست؟

به صدای بدنت گوش کن
اولین باری که مربی یوگا به من گفت: «به بدن خود گوش بده»، راستش را بخواهید، نمیدانستم دقیقاً چه معنایی دارد. یعنی چه؟ مگر بدنم حرف میزند؟ شاید شما هم تجربه مشابهی داشته باشید. برای من، این جمله در ابتدا گیجکننده و حتی کمی غیرمنطقی به نظر میرسید. اما با گذر زمان و تمرین بیشتر، متوجه شدم که چه پیام عمیق و ارزشمندی در آن نهفته است.
برداشتهای نادرست از این جمله
همانند بسیاری از توصیههای یوگا، «به بدن خود گوش دهید» هم میتواند به روشهای مختلفی اشتباه تفسیر شود. بعضی از ما ممکن است این جمله را به عنوان یک فرمان مطلق برداشت کنیم و ذهنمان شروع به مقاومت کند. مثلاً: «اگر بدنم بگوید که کلاس یوگا را بیخیال شوم و جلوی تلویزیون لم بدهم، چه؟» گاهی استراحت دقیقاً همان چیزی است که بدن نیاز دارد، اما آیا همیشه اینطور است؟ شاید یک حرکت سبک بتواند احساس کسالت را از بین ببرد.
یا فرض کنید مربی در حال آموزش حرکت درخت است و همه مشغول حفظ تعادل خود هستند، اما بدن من ناگهان احساس کند که میخواهد برکدنس اجرا کند! یا مثلاً در حین مدیتیشن، هوس کنم یک آروغ بلند بزنم! آیا واقعاً همیشه باید هر خواستهی بدن را دنبال کنیم؟
از طرف دیگر، برخی ممکن است این جمله را کاملاً تحتاللفظی بگیرند و فکر کنند که باید به صدای تنفس، ضربان قلب یا صداهای مفاصلشان گوش دهند. این هم برداشت بدی نیست، اما منظور اصلی چیزی فراتر از این است.
معنای واقعی «به بدن خود گوش دهید»
این جمله بیشتر به معنای توجه، آگاهی و آمادگی برای واکنش مناسب است. یعنی هر لحظه در جریان تمرینات، از خود بپرسیم: «این حرکت برای من مناسب است؟ بدنم چه حسی دارد؟» این جمله به ما یادآوری میکند که به سیگنالهای بدن بیش از گفتههای مربی یا عملکرد دیگران اهمیت بدهیم. اگر حرکتی احساس خوبی به ما نمیدهد، اجازه داریم آن را تغییر دهیم یا جایگزینی برای آن پیدا کنیم.
البته گوش دادن به بدن به این معنا نیست که هر احساس یا میلی را بیچون و چرا دنبال کنیم. ذهن ما هنوز هم نقشی مهم دارد. گاهی بدن میگوید: «امروز حال یوگا ندارم.» اما شاید این حس فقط ناشی از تنبلی باشد. در این مواقع میتوانیم با خودمان گفتگو کنیم: «جالبه، چرا امروز بیحوصلهام؟ شاید اگر فقط یک بار امتحان کنم، حالم بهتر شود».
نشانههای مهمی که باید به آنها گوش دهیم
گاهی بدن ما علائمی میدهد که نیاز به توجه فوری دارند، مانند درد تیز، بیحسی، سرگیجه یا تنگی نفس. اینها نشانههایی هستند که باید جدی بگیریم و فوراً واکنش مناسب نشان دهیم. در چنین شرایطی، میتوانیم حرکت را ملایمتر انجام دهیم، وضعیت بدنمان را تغییر دهیم یا حتی استراحت کنیم.
همچنین، گوش دادن به بدن محدود به لحظهی تمرین نیست. اگر بعد از هر بار اجرای یک حرکت خاص، دردی در بدن ایجاد شود، شاید زمان آن رسیده باشد که در تکنیک خود تجدیدنظر کنیم.
چگونه مربیان میتوانند این پیام را بهتر منتقل کنند؟
برای دانشجویان باتجربه، این جمله شاید نیازی به توضیح نداشته باشد، اما برای تازهواردان، کمی راهنمایی لازم است. یک مربی میتواند از دانشجویان بپرسد که این جمله چه مفهومی برایشان دارد و بعد، به توضیح و تکمیل آن بپردازد. همچنین، ارائه گزینههای جایگزین برای حرکات مختلف به دانشجویان کمک میکند تا حس نکنند مجبور به اجرای یک حرکت خاص هستند.
در نهایت، اگر این جمله را در کلاسهای یوگا به کار میبریم، باید واقعاً به آن پایبند باشیم. اگر دانشجویی تصمیم گرفت حرکتی را تغییر دهد یا انجام ندهد، باید این انتخاب را محترم بشماریم و فضایی امن و آزاد برای او فراهم کنیم.
نتیجهگیری
«به بدن خود گوش دهید» یکی از ارزشمندترین توصیههای یوگا است، اما نیاز به توضیح و تمرین دارد. این جمله ما را به آگاهی، انتخاب آگاهانه و تعادل میان ذهن و بدن دعوت میکند. با تمرین مداوم، این مهارت نهتنها در یوگا، بلکه در زندگی روزمرهمان نیز تأثیرگذار خواهد بود.
دیدگاهتان را بنویسید